برای من آش رشته یک غذای کاملا نوستالوژیک است، این غذا را همیشه مدلی که
مامان و مادر بزرگام تزئین میکردم تزئین میکنم که حس و حال قدیم توم زنده
بشه. غذایی که خیلی از ظهرهای جمعه وقتی پدرم زنده بود میخوردیم،یادمه
پیاز داغ سرخ میکردم بابام بهم میگفت دو تا پیاز دیگه هم سرخ کن. هر
دوتامون عشق پیاز داغ بودیم. 14، 15 ساله بودم و دوران جنگ بود، جنگ به
اوج خودش رسیده بوداونروزا، هر لحظه خطرناک بود، ولی چقدر خوبه که پدری
داشته باشی که دلت بهش گرم باشه و خودتم الان که سنی ازت گذشته ندونی که
چرا اون روزا از هیچی نمیترسیدی، جنگی که یک سال بعد از پیروزی انقلاب شروع
شد، همه چی سخت بود، خیلی سخت، بهش که فکر میکنی میگی پدر مادر من چی
کشیدن تا من و خواهر برادرام بزرگ شدیم، ماها چطوری بزرگ شدیم و بچه های
الان چطوری دارن بزرگ میشن، قشنگ یک شکاف بزرگ بین این بچه ها هست، نوجوونی
هایی که اهل درس و مدرسه و خانواده و درد دل با پدر مادر هستن و نوجوون
هایی که به فکر جنس مخالف هستن و هر روز به دنبال یک کشف جدید. خدا آخر
عاقبت این نسل را به خیر کنه. اسم خودمون را گذاشتیم نسل سوخته، ولی شاید
این نسل جدید نسل سوخته باشن، چند روز پیش رادیو گوش میدادم میگفت سن
ازدواج دخترها پائین اومده به 15 سال رسیده! خب این معنیش چیه؟ به نظر من
که معنیش یک خطر بزرگه که در کمین جامعه ماست.